آیا تا به حال به این فکر کرده اید که نقش مسئولیت پذیری در خلق فراوانی چیست؟ “از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنید!” همه ی ما در برهه ای از زمان در زندگیمان این جمله را شنیده ایم. امروز رهبران شغلی، والدین، معلمان، و افرادی از هر قشر از این عبارت استفاده میکنند. در واقع یعنی مسئولیت کار یک نفر، به فرد دیگری واگذار نمی شود.
ما آزادیم که تصمیمات خودمان را بگیریم، اما نسبت به عواقب آن تصمیم آزاد نیستیم. ترس از پذیرش مسئولیت نتایج، که اغلب برایمان ناشناخته هستند، این تمایل را در افراد به وجود میآورد که مسئولیت تصمیم گیری را به فرد دیگری محول کنند. حتی وقتی آن تصمیمات روی زندگی ما تاثیرگذار باشند. واگذار کردن مسئولیت به دیگران در جامعه ی امروز شایع است.
این در تمام جنبه های زندگی دیده می شود:
– هزاران پرونده ی دادگاهی در هر روز وجود دارد که در آنها متهم به دنبال راهی برای شانه خالی کردن از مسئولیت تصمیمش است و پرونده های دیگری که در آن شاکی میخواهد به خاطر پاداش مالی مسئولیت اعمال خودش را به فرد دیگری محول کند. برای مثال، صنعت سیگار نمونه ی کاملی از همین است. شرکتها (متهمان) مسئولیت توزیع محصولاتی که میدانند ناسالم هستند را انکار میکنند، و مصرف کنندگان سیگار (شاکی ها) شرکت های سیگار سازی را مسئول روزانه دو پاکت سیگار کشیدنشان میدانند.
– دنیای سرمایه گذاری از دلالان، نمایندگان، و فروشنده ها تشکیل میشود. این افراد در این فرایند ضروری هستند، اما جالب است بگوییم که تعداد زیادی از این افراد اثبات ذهنیت “محول کردن مسئولیت به دیگران” هستند. چند نفر را میشناسید که در بازار سهام سرمایه گذاری کرده باشید و هنوز درباره ی سرمایه گذاری هایش، سودها و زیانهای احتمالی چیزی نمیداند؟ بسیاری از آنها. بیشتر مردم ترجیح میدهند مسئولیت تصمیمات مالی را از خودشان سلب کنند و آینده ی مالی شان را در دستان کسی دیگر بگذارند.
– بسیاری از برنامه های اجتماعی دولت ما به این خاطر وجود دارد که مردم می خواهند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. برخی از مردم مسئولیت اداره ی پولشان را در دستان دولت میگذارند تا با این امید که در دوران بازنشستگی درآمدی برایشان وجود داشته باشد. به علاوه برنامه های دیگر به این خاطر وجود دارند که مردم احساس میکنند بهتر است برای آن برنامه پول بدهند تا اینکه شخصا مسئول رسیدگی به افراد نیازمند باشند. گفتن این جمله ساده است،”دولت خودش مسئول مراقبت از فقرا است.” اما، مسئولیت ما در قبال یک فقیر چیست؟
این لیست همین طور ادامه پیدا میکند، اما شما متوجه یک نکته شدید. برای اینکه از مسئولیت پذیری اجتناب کنیم، بهانه می آوریم و از مسئولیت تصمیم هایمان شانه خالی میکنیم. از چه بهانه ای استفاده میکنید؟ “من هنوز جوان هستم”. “من خیلی پیر هستم”. “باید به حرف والدینم گوش کنم”. “باید به حرف رئیسم گوش کنم”. “من پول کافی ندارم”. “من زمان کافی ندارم”. “من به اندازه ی کافی باهوش نیستم”. “من کنترل ندارم، این در ژنتیک من است…” و باز هم این لیست همین طور ادامه پیدا می کند. به آن فکر کنید، شایع ترین بهانه ی شما چیست؟
آن را درک کنید. بهانه هایی که ما برای خودمان و دیگران می آوریم، نشانه ی حقیقت نیستند. آنها شرحی از شرایط فعلی هستند که استفاده میکنیم تا مسئولیت پذیر نباشیم. این شرایط هیچ قدرتی روی ما ندارند و بی معنا هستند، مگر اینکه ما به آنها معنا و مفهوم بدهیم. معنی که روی یک اتفاق یا پیشامد میگذاریم همه چیز را تغییر میدهد، بهترین قسمت آن اینجاست: مفهومی که روی چیزی قرار میدهیم وابسته به ذهن است، زیرا یک انتخاب است.
آیا ۶۵ سال برای راه اندازی یک شغل بین المللی که تبدیل به یک برند شناخته شده ی جهانی شود خیلی سن خیلی زیادی است؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس کلونل ساندرز موسس KFC را نادیده گرفتهاید.
آیا معتقدید اگر فقط سه ماه مدرسه رفته باشید، این بهانه ای است که به یکی از بزرگترین مخترعان در تاریخ بشر تبدیل نشوید؟ اگر پاسخ شما مثبت است… خوب است که توماس ادیسون شرایطش را این طور معنی نکرده بود.
پس از روی این دو مثال میتوانید متوجه شوید که شرایطی مثل ۶۵ سال داشتن یا تحصیلات رسمی نداشتن حقایق ساده ای هستند، مگر اینکه ما به آنها مفهومی بدهیم. ۶۵ سال داشتن میتواند به این معنی باشد “من خیلی پیر هستم” یا میتواند این معنی را داشته باشد “من نسبت به هر کس دیگری که میخواهد این کار را انجام دهد تجربه ی بیشتری دارم.” تحصیلات نداشتن میتواند به این معنی باشد “من به اندازه ی کافی باهوش نیستم” یا به این معنی “من تنها به مطالبی که آموختهام محدود نیستم پس میتوانم خلاق تر باشم.”
فرض کنید سه جعبه دارید که کنار هم قرار گرفته اند. کوچک، متوسط و بزرگ. تنها راه برای مشخص کردن اندازه ی آنها این است که آن را به چیزی دیگری نسبت بدهید تا به آن مفهوم بدهید. اگر جعبه ی کوچک را بردارید و یک جعبه ی خیلی بزرگ به جای آن قرار دهید، آنگاه جعبه ی بزرگ میشود جعبه ی متوسط، و جعبه ی متوسط حالا میشود جعبه ی کوچک.
دقیقا همین کار را در زندگی انجام میدهیم. ما دائما شرایطمان یا خودمان را به دیگران ربط می دهیم، تا به همه چیز یک معنی بدهیم. احتمالا وقتی با شرایطی مواجه می شوید یک معنی برای آن می سازید و اگر آن معنی بهانه ای شد برای اینکه چرا نمیتوانید چیزی که واقعا آرزو دارید را انجام دهید، آنگاه از خودتان سه سوال زیر را بپرسید:
- آیا من ۱۰۰% و بدون هیچ گونه شکی مطمئنم که این بهانه درست است؟
- اگر درست نباشید، این پیشامد چه معانی دیگری میتواند داشته باشد؟
- چه مفهومی بیشتر به من قدرت می دهد تا رویاهایم را به حقیقت تبدیل کنم؟
هر آنچه بخواهید باشید، انجام دهید یا داشته باشید درون خودتان است. هر چه باشد به شما بستگی دارد. قدرت خودتان را برای خلق زندگی بر اساس فرد دیگر یا شرایطی خاص هدر ندهید. در عوض، همین حالا تصمیم بگیرید و شخصا مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید. به خاطر داشته باشید، چه شما تصمیم بگیرید چه تصمیمات را به کسی دیگری محول کنید، نتیجه ای وجود دارد… میتوانید انتخاب کنید که قدرتمند شوید، یا یک قربانی باشید. وقتی در زندگیتان تصمیماتی می گیرید، این قدرت را دارید که نتیجه را بر اساس تجربیاتتان تغییر دهید. به هر حال، اگر تصمیم گیری را به کسی دیگری واگذار کنید، قربانی اولویت ها، خواسته ها و آرزوهای آنها می شوید؛ اگر در حال حاضر نتایج تصمیمات فرد دیگری را تجربه میکنید، هنوز هم حق انتخاب دارید که تصمیم بگیرید در همین مسیر بمانید یا مسیر خودتان را بسازید.
شما منبع خلق فراوانی خودتان هستید. نقش مسئولیت پذیری در خلق فراوانی را درک کنید. هیچ شرایطی وجود ندارد که بر شما غالب شود، مگر اینکه شما به آن قدرت بدهید.
در این دنیا فرصت کافی برای خلق عشق، زندگی، فراوانی، خوشبختی و شادی برای خودتان و دیگران وجود دارد. با خلق نگرش فراوانی برای خودتان و در زندگی خودتان، میتوانید یک الگو برای دیگران باشید و واقعا هم همین طور خواهید شد.
خلق فراوانی خودتان یک بازی درونی است. حال که نقش مسئولیت پذیری در خلق فراوانی را درک کردید، نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید!